انتقال دانش نوعی هستی بخشیدن به دانش و بازنمود آن در وجود انسانها، یا کالاها، خدمات و هر آن چیزی است که نمود فرهنگی و تمدنی نام گرفته است. انتقال دانش بهگونهای بازتولید دانش و هستیبخشی به آن در بستر وجودی دیگر است. به همین دلیل، انتقال دانش کم و بیش همان زمینۀ وجودی را میخواهد که تولید دانش به آن نیاز دارد. این زمینه و بستر میتواند یک انسان دیگر یا کالاها و خدماتی از همان نوع یا اغلب با تغییراتی باشد. به همین دلیل است که تغییر و تفاوت، نتیجۀ احتمالی و بلکه ناگزیر انتقال دانش به بستر جدید است؛ و دانش دریافتی در فرایند ترکیب با دانش و فرهنگ موجود (فردی و نهادی، و یا کالاها و خدمات مرتبط با آنها) وجودی تازه از آنها میسازد. در غیر این صورت، باید آن را انتقال کالا یا خدمات محسوب کرد و نه انتقال دانش؛ حتا اگر آن کالا یا خدمات از نوع کالاها و خدمات دانشی مثل کتاب و مجله باشد. وجود تازۀ دانش اغلب از نوع ترکیبی است. یعنی دانش منتقل شده با دانش فرد، نهاد یا جامعه ترکیب میشود. انتقال دانش اغلب نیازمند فرایند تجزیه است. در این صورت، دانش مورد نظر باید از فرد، جامعه یا محمل مورد نظر جدا یا تجزیه شود تا در وجودی دیگر ترکیب شود. تجزیه و ترکیب دو فرایند مهمی است که هم در مقصد و هم مبدا اتفاق میافتد: مبدا و مقصدی که هر دو با هم در ذهن منتقلکننده یا گیرنده است.
در این کتاب تلاش شده است جنبههای گوناگون دانش و انتقال دانش، تعریفها، اهداف، سیاستها، راهبردها، نمونهها، ابزارها و بسترهای زیستی و فرهنگی آن با تاکید بر جنبههای عصبزیستشناختی مطرح گردد.