نويسنده، در اين كتاب پيشينة نظام معناشناختي را مرور ميكند و چهار رويكرد مطرح در معناشناسي را معرفي و تحليل ميكند؛ معناشناسي فلسفي، معناشناسي منطقي، معناشناسي زباني، و معناشناسي شناختي. سپس مؤلفههاي نظام معناشناختي را معرفي و چگونگي سازماندهي اين نظام را در حوزة علم اطلاعات بررسي ميكند. در اين مسير، چرخة هرمنوتيكي بازيابي اطلاعات و نقش زبان در بازنمايي معنا را بيان ميكند. وي همچنين مفهوم معناكاوي از منظر نظريههاي ادبي و فرهنگي معاصر و در ميان انديشههاي «سوسور»، «باختين» و «كرستيوا» را شرح ميدهد. در پايان نيز رابطة معناكاوي با بينامتنيت و نظامهاي اطلاعاتي از منظر انديشة بينامتنيت را تحليل ميكند.